منتظران مهدی
منتظران مهدی

منتظران مهدی

شعر امام زمان


بشنو از نی چون حکایت می‌کند/ شیعه را در خون روایت می‌کند

نی حدیث آفرینش باز گفت / باز گفت اما به شرح راز گفت

دست حق تا خشت آدم را نهاد / بر دهانش نام خاتم را نهاد

نام احمد نام جمله انبیاست/چون‌که صد آمد نود هم پیش ماست

 

از مناره پنج نوبت پرخروش/ نام احمد با علی آید به گوش

روز و شب گویم به آوای جلی / «اکفیانی یا محمد یا علی»

کیستی ای حامی ختم رسل / اول و آخر تویی ای نفس کُل

موج هستی، کشتی و دریا تویی / حق تویی، پیدا و ناپیدا تویی

ای حضورت نقش در ‌آیینه‌ها / مهبط تنزیل شوقت سینه‌ها

بی‌خود از خود در بیابان طلب / می‌زنم بر خاک زانوی ادب

آفتاب ای آفتاب ای آفتاب / از نگاه بندگانت رخ متاب

دوش صحرا می‌کشد آه مرا / ناله‌های گاه و بیگاه مرا

ناله‌هایم را به چاه انداختم / بادهایم را به راه انداختم

یا علی جان تا ز عشقت دم زدم/پرسه درشش گوشه‌ی عالم زدم

از حضیض خاک تا اوج فلک / فاش دیدم سرّ الله معک

از فروغت دیده‌ی ادراک، چاک / وز فراقت عدل، مدفون زیر خاک

حیدرا یک جلوه محتاج توام / دار بر پا کن که حلّاج توام

یک دو گام از خویشتن بیرون زنم / گام دیگر بر سر گردون زنم

گام بردارم ولی با یاد تو / سرنهم بر دامن اولاد تو

شیعه یعنی شرح منظوم طلب / از حجاز و کوفه تا شام و حلب

شیعه یعنی یک بیابان بی‌کسی / غربت صدساله بی دلواپسی

شیعه یعنی صدبیابان جست‌وجو/شیعه یعنی هجرت ازمن تا به او

شیعه یعنی وعده‌ای با نان جو / کشت صد آیینه تا فصل درو

شعیه یعنی عدل و احسان و وقار / شیعه یعنی انحنای ذوالفقار

شیعه یعنی تندر آتش‌فروز / شیعه یعنی زاهد شب، شیر روز

شیعه یعنی تیغ، تیغ موشکاف / شیعه یعنی ذوالفقار بی‌غلاف

شیعه یعنی عشق‌بازی باخدا / یک نیستان تک‌نوازی با خدا

شیعه یعنی سابقون السابقون/شیعه یعنی یک‌تپش عصیان وخون

شیعه باید آب‌ها را گل کند / خط سوم را به خون کامل کند

خط سوم، خط سرخ اولیاست / کربلا بارزترین منظور ماست

شیعه یعنی هفت‌خطی در جنون /شیعه طوفان می‌کنددرکاف ونون

شیعه یعنی تشنه‌ی جام بلا / شیعگی یعنی قیام کربلا

شیعه یعنی شوق، یعنی انتظار / صاحب آیینه تا صبح بهار

شیعه یعنی سالک پا در رکاب / تا که خورشید افکند از رخ نقاب

عشقبازان! شور و حال آمد پدید / میم و حا و میم و دال آمد پدید

آمد آن روز که در ناباوری / سرزند از غرب، مهر خاوری

راستین مردی رسد با تیغ کج / شیعیان! «الصبر مفتاح الفرج»

برق تیغم خاک را روشن کند / شوره‌زار تیره را گلشن کند

شیعه یعنی دعبل چشم انتظار / تا کشد بر دوش خود چل‌سال دار

شیعه باید همچو اشعار کمیت / سرنهد بر خاک پای اهل بیت

یا فرزدق‌‌وار در پیش هشام / ترک جان گوید به تصدیق امام

این سخن کوتاه کردم والسلام / شیعه یعنی تیغ بیرون از نیام

نظرات 1 + ارسال نظر
سمانه شنبه 30 شهریور 1392 ساعت 17:12 http://parastesh1.blogsky.com

میدان عمل خالیست
او در پی سرباز است
چون ما همه سرداریم
سردار نمی آید ...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.